۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

0026

سرم که داغه، پوستشو رو پوستم بهتر می فهمم. تماس هر مولکولش با هر مولکولم. اینطور وقتا هی تاچ م میاد. هی باید دس بزنم بهش. هی باید دس بزنه بهم. حالیمم نیس که الان تو جمع ایم. هیچی هم غیر از این نمی خوام. فقط دس بکشم رو بازوش. با انگشت، پشت گردنش طراحی کنم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر