۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۵, یکشنبه

0019

از اوضاع الانِ خانواده خیلی راضی نیستم. بعد از ازدواج ِ خواهر بزرگه، خانواده ما شد یه خانواده ی چهار نفری. حدوداً سیزده چارده ساله که ما چهار نفریم. تا این اواخر که خواهر وسطی هم نامزد کرده. الان خانواده مون یا سه نفره. یا پنج نفر. وضعیت چهار نفره ش رو خیلی دوست داشتم. الان همش نامزد خواهر وسطی اینجاست و پنج نفریم. یا اگر نیست، خواهره هم نیست و سه نفریم. یادمه اون سالا که خواهر بزرگه می خواست ازدواج کنه خیلی شاکی بودم و دعا می کردم خواستگارش تصادف کنه و بمیره (البته اون موقع پنجم دبستان بودم). ولی خب بعدها به وضعیت عادت کردم.
ولی الان فکر می کنم آدما وقتی می خوان ازدواج کنن یهو نباید بکنن برن...خورد خورد باید خانواده رو ترک کنن. اگر روزی در شرف ازدواج بودم، قطعاً رویه دیگه ای رو پیش می گیرم. الان به نظرم خواهر وسطی گاهی هم باید فقط خودش باشه با ما. خودش تنها. خودمون چارنفری.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر