از اون وقتاس که نشستم دارم به رفتارم فک می کنم. خیلی غرغرو وار و بد قلق باهاش تا می کنم. مرد بزرگیه که هیچی بهم نمیگه. با همه ی بچگی هام کنار میاد و داره بزرگم می کنه. مدت کوتاه رابطه مون، عین یه پدر ازم مراقبت کرده و به اندازه چندین سال منو بزرگ کرده. نوشتم که یادم نره.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر