۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

0023

خونه روبرویی عروسیه. خدای آسمونا رو رو دارن می خونن. یادمه بچه که بودم تو مهمونیا وقتی این آهنگ رو می خوندن و یه سری جوون باهاش بالا و پایین می پریدن و می گفتن: "برس به داد دل ِ عاشق ما جَوونها" آرزوم بود یه روزی منم یه جَوون عاشق باشم و تو یه مهمونی ای باهاش بپرم بالا و بگم: "برس به داد دل ِ عاشق ما جَوونها". خب شاید تو بیس بیسُ دو سالگی تجربه ش کردم. عروسی ای که هفته پیش رفتم، یه سری بچه ی هفتادی باهاش می خوندن که: "برس به داد دل ِ عاشق ما جَوونها".
به این ترتیب: اون جَوونها، ما جَوونها و این جَوونها در سه دهه باهاش بالا پایین پریدیم و از خدا خواستیم برسه به داد دل ِ عاشقمون. رسید بلاخره؟ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر