۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۳, جمعه

0016

یک: تحریم
چند روز پیش فقر از توی یه همبرگر خورد تو ذوققم. همبرگر بهروز، همیشه پر ملات و چاق و چله بود. آخرین باری که گرفتم، یه ورقه ی نازک ِ گوشت بود که چنگی به دل "می زد" جوری چنگ به دل می زد که از تو زخم می کرد.
امشب، فقر رو تو رستورانای محدوده ی ساعی دیدم. جمعه شب ها غوغا بود. امشب ولی. پیسسسسسسس، سکوت.

دو: داروخونه شبانه روزی
این همه مریض بی اعصاب تو این شهر. داروخونه ها چرا تعطیلن؟ کل محدوده ی آرژانتین، ونک، شریعتی، فاطمی و امیر آباد رو گشتیم نبود. دو تا هم که بود بی نسخه ندادن.

یک و دو: تاثیر تحریم روی دارو
یادمه روزی که دکتر قرص نوشت برام، ازش پرسیدم ایرانیه یا خارجی؟ (نه ماه پیش بود) گفت: خارجی. گفتم: ایرانیشم هست؟ گفت: به خاطر قیمتش میگی؟ گفتم: نه، اگه تحریم شه چی؟ گفت: از حالا فکر اون موقع رو نکن اگه تحریم شد جایگزین می ذارم براش. (اگه قرار نبود از حالا فکر اون موقع رو نکنم و نگرانش نشم که نمی اومدم دکتر که، قرص نمی خوردم که، من نگرانم. نگران همه چی). امشب، پاروکستین نایاب شده. پاکسیل که نیست اصن اگه پیدا کردی بگیر.
.
باسنمان پاره پوره.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر