۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۲, پنجشنبه

0008


یه ساعت ظریف ِ بند چرمی، که چرمش پوس پوس شده باشه. یه آویز که شبیه کلیده. یه کیف چرم که دفتر ِ یادداشت و طرح ت توش راحت جا بشه و یه جلد کتاب کنارش. یه شال سبک ِ طرح دار، پروانه ای، پرنده ای، گلی گیاهی چیزی. یه مانتو یا سارافون ِ سفید و گشاد و خنک. یه جفت کانورس ِ به قول اون آقاهه "رنگ سال". شلوار. شلوار گل گلیه؟ اوهوم. بپوشی اینارو. ماتیک آلبالوییه رو بندازی ته کیفت. عینکتو بزنی و دوربینو بندازی رو شونه ت و بزنی بیرون. از ترکیب بالا فقط بند ِ ساعت و ندارم. صد ساله می خوام برم ساعتمو بدم بند بندازن، گذاشتمش کنار بقیه تنبلی هام. واسه همینه که تنهایی بیرون نمیرم...واسه خاطر بند ساعتمه حتماً.
پنج شنبه/پنج اردیبهشت نود و دو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر